Select Language راننده تاکسی ( داستان کوتاه جالب )
کلبه محبت



مسافر تاکسی آهسته روی شونه راننده زد چون می خواست ازش یه سوال بپرسه …

راننده جیغ زد، کنترل ماشین رو از دست داد.

نزدیک بود که بزنه به یه اتوبوس.

از جدول کنار خیابون رفت بالا.

نزدیک بود که چپ کنن

...




برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:







چت تلگرام